معجزه

در من دوباره زنده شده یاد مبهمی

دنیا قشنگ‌تر شده این روزها کمی


گفتم کمی؟ نه! خیلی- یک کم برای من

یعنی زیاد یعنی هم‌سنگ عالمی



-بهروز یاسمی

نظرات 1 + ارسال نظر
غزل چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 12:24

عزیزم این 4پاره هم از استاد "یاسمی" هست که من خیلی لذت بردم از خوندنش
امیدوارم شما هم خوشت بیاد!

"روزها روزهای خوبی بود
بخشی از ماجرای من بودی
از میان تمام شاعرها
عاشق شعرهای من بودی

بوی اردیبهشت می امد
باغ ما تازه داشت گل می داد
گل نام تو لحظه ای حتی
از لب مادرم نمی افتاد

من سرم توی درس و مشقم بود
مادرم گفته بود زیبایی
آمدی مشق هام شعر شدند
مادرم گفته بود می آیی

آمدی زندگیم ریخت به هم
گم شدم در ترنم تنبور
گردباد غزل به هم پیچید
بیخ و بنیان جزوه کنکور

تو به شعرم علاقه مند شدی
من به چشمت علاقه مند شدم*
رفته رفته به عشق تن دادم
از سر زندگی بلند شدم

از سرم شوق درس و مشق پرید
دشمن خونی کتاب شدم
مثل آوار هر چه اندوه ست
بر سر مادرم خراب شدم

"تو" پذیرفته شد به دلخواهت
"من" پناهنده شد به تنبورم
تو پس از هفت سال برگشتی
من هنوز از سران کنکورم!"

دوستت دارم...

شعر فوق العاده ای بود... کاش آخرش اینقدر سخت نبود
مرسی عزیزدلم . امیدوارم هیچ چیز نتونه بین دلهای ما فاصله بندازه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.